از طائفه «خروج» و از انصار مدینه میباشد. او به همراه پسرش «عمرو» و همسرش «مجریه» دختر «مسعود خزرجی» از مکه تا کربلا ملازم امام حسین (ع) بودند. جناده از شیعیان مخلص اهل بیت (ع)، درروز عاشورا وارد میدان نبرد شد و فرمود: «من جناده فرزند حارثم، نیستم ناتوان و پیمان شکن از بیعتم، تا اینکه وارثم راهم را ادامه دهد، امروز خونم در زمین ریخته و جایگزین میشود. او در حمله اولی پس از آنکه تعدادی از لشگریان دشمن را به هلاکت رساند، جام شیرین شهادت را نوشید. فرزندش عمرو نیز در همین جنگ در سن 11 سالگی به شهادت رسید.
حبیب ابن مظاهر یا مظهر بن .... قفس اسدی کندی، از بزرگان تابعین و از اصحاب خاص امیرالمومنین علی علیه السلام و از شهدای بزرگ کربلا. وی حدود 14 سال قبل از هجرت در خاندان بزرگ "بنی اسد" در یمن متولد شد. سال نهم هجری با خانواده اش به مدینه رفت و همانجا ماند. در نوجوانی فقط چند صباحی در حیات پیغمبر در کنار پیغمبر بود و بعد دوران جوانی را در کنار امیرالمومنین علی علیه السلام و از شاگردان آن حضرت در علوم قرآن گذراند، حضرت علی علیه السلام او را که از حاملان علوم بود به علم «منایا و بلایا» آماده کرده بود. او حافظ قرآن بود و شب تا به صبح قرآن را ختم می کرد. در هر 3 جنگ صفین، نهروان و جمل در رکاب آن حضرت و همواره یکی از سرداران و دلاوران سپاه و نامش در کنار یاران آن حضرت چون "میثم تمار" و "رشید هجری" بود. بعد از جنگ جمل شهر کوفه را برای زندگی انتخاب کرد تا در کنار مولایش علی باشد. بعد از شهادت علی علیه السلام که میانسال شده بود شاهد غم ها و اندوه های آل پیغمبر از دشمنانشان بود.
«مسلم» فرزند «عوسجه»، فرزند «سعد» پسر «ثعلبه بن دوران» است.(1) او از اهالی کوفه و از اصحاب حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام بوده است.(2) مسلم چون «حبیب بن مظاهر» از قبیله بنی اسد بود. او مردی شریف، عابد و اهل مروت و سخاوت بود.(3)
تاریخنویسان و سیرهنویسان گفتهاند مسلم بن عوسجه از کسانی بود که از کوفه به امام نامه نگاشت و سپس به امام وفادار ماند. او از زمره مردانی بود که وقتی مسلم بن عقیل به کوفه وارد شد، از مردم برای او بیعت گرفت.(4) اگرچه در تاریخ از دوران پر برکت عمر ایشان به تفصیل سخنی وجود ندارد، ولی بنابر بیان زیارت ناحیه مقدسه، او اول شهیدی است که پیمان خویش با امام حسین علیه السلام را به انجام رسانید و در این زیارت نامه امام معصوم به پروردگار کعبه سوگند یاد کرده که او از رستگاران است.(5)
معاویه از همان زمانی که به فرمانروایی شام برگزیده شد هوای خلیفه شدن در سر داشت زیرا تشنه ی قدرت و حکومت بود. خود او در جنگ صفین گفت: «به خدا سوگند من برای اینکه شما نماز بخوانید و روزه بگیرید و حج به جا آورید و زکات بپردازید، با شما نجنگیدم بلکه برای دست یابی به حکومت با شما نبرد کردم» (حکیم، ص 122).
ادامه مطلب ...
. عباس بن علی بن ابیطالب: وی که بعدها نسل و نوادگانش او را سقّامینامیدند،
مردی زیباچهره و بلند قامت بود که وقتی سوار اسب میشد،پایش به زمین میرسید. عباس
پرچمدار سپاه امام حسین ـ علیه السلام ـ بود وآنچنان که امام باقر ـ علیه السلام ـ
فرموده است قاتلان وی زید بن رقاد جَبنّی وحکیم بن طفیل سِنْبسی از قبیله طی بودند.
وی زمان شهادت 34 سالداشت.شیخ مفید نوشته است: وقتی عباس فراوانی کشتههای یاران
امامحسین ـ علیه السلام ـ را دید، به برادران خود یعنی فرزندان امالبنین گفت:پیش
بروید تا ببینم که برای خدا و رسولِ او نصیحت کردید. پس از آن همراهحسین بن علی
به سمت فرات رفتند تا آب بردارند که سپاه عمر بن سعد مانعآنان شدند. اینجا بود که
یکی از کوفیان تیری انداخت که به دهان امام حسین ـ علیه السلام ـ اصابت کرد.
عمر بن سعد با انداختن نخستین تیر، رسما جنگ را آغاز کرد و گفت: نزد عبیدالله شهادت دهید که من نخستین تیر را رها کردم. عمر بن سعد خطاب به کوفیان گفت: منتظر چه هستید! اینان یک لقمه برای شما هستند.
زمانی که عمربن سعد تیر انداخت، دیگر سپاه ابن زیاد نیز شروع به تیر اندازی کردند. (فلمّا رمی عمر، ارتمی الناس) به گزارش ابن اعثم: باران تیر (و أقبلت السهام کأنّها المطر) از سوی کوفیان به سوی اصحاب امام حسین ـ علیه السلام ـ شدتگرفت و امام فرمود: اینها قاصد این قوم به سوی شماست؛ برای مرگی که چارهای از پذیرش آن نیست، آماده باشید. پس از آن دو گروه بر یکدیگر حمله کردند و ساعتی از روز را به طور دسته جمعی با یکدیگر جنگیدند، به طوریکه بنا به برخی اخبار پنجاه و اندی از اصحاب امام حسین ـ علیه السلام ـ بهشهادت رسیدند. در این وقت، امام دستی به محاسنش کشید و فرمود: غضبخدا ... بر کسانی که متحد بر کشتن فرزند دختر پیامبرشان شدند، شدید خواهد بود. به خدا سوگند که تسلیم آنان نخواهم شد تا با محاسنی خونین خدا را ملاقات کنم (و اللّه ما أجبتهم الی شیء ممّا یریدونه أبدا حتی ألقی الله و أنا مخضّب بدمی.)
حر بن یزید ریاحی که از سپاه کوفه به سپاه امام حسین علیه السلام ملحق شده و توبه کرده بود، با شادمانی به استقبال شهادت رفت و فرزند پیامبر را یاری کرد.
او نزد امام رفت و گفت:« من اولین کسی بودم که راه را بر تو گرفتم. به من اجازه ده تا اولین کشته باشم، به امید اینکه در قیامت با جدت مصافحه کنم.»
امام فرمود:« تو از کسانی هستی که خدا توبه آنها را پذیرفته است.»
پس اولین کسی که جلو افتاد و با سپاه دشمن مبارزه کرد حرّ بود.
از ویژگی های برجسته رهبران الهی ، پیامبران و امامان عصمت آنان از هر گناه و مصونیت آنان از هرگونه لغزش و خطا در محدوده دینی می باشد.انسان معصوم هیچ گاه دامنش آلوده به هیچ نوع گناه نمی گردد و هیچ گاه در انجام رسالت دینی خود ، در بیان احکام در رساندن پیام وحی و نیز در رفتار دینی خطا و اشتباه نمی کند که اگر این دو خطر وارد محدوده زندگی معصومان شود ،اطمینان نسبت به آنان را زدوده آنگاه دیگر نمی توانند رهبری خطر ناپذیری به حساب آیند و مردم در نمام شئون آنان را اسوه برگزینند . این باور عرشی شیعه در مورد اندیشه و رفتار پیامبران و امامان معصوم است.